حمیدرضا معصومیان | شهرآرانیوز؛ ۹اردیبهشت ۱۳۹۴ یکی از روزهای خاص فوتبال مشهد و خراسان بود. شش سال بعد از سقوط همیشگی تیم ابومسلم از لیگ برتر در این روز تیمی با همان رنگونشان به سطح اول فوتبال ایران برگشت. در روزی که ورزشگاه ثامن مشهد بعد از سالها دوباره با پرچمهای مشکی و قرمز آذینبندی شده بود، تیمی که بهتماممعنا یک ابومسلم دیگر بود، به فوتبال برگشت و همه ایران را خوشحال کرد. دراینمیان مشهدیها بهطورویژه شادمان بودند.
مرور عکسهای آن روز تاریخی، چهرههایی را نشان میدهد که ازخود بیخود شدهاند. هزاران صورت خندان پس از بازی با پرچمهای قرمزومشکی وسط زمین چمن دیده میشوند و جالب اینکه برخلاف همیشه، هیچ مأموری نیز دنبالشان نمیکند! شادی از سرو روی همه میریزد و امید به آینده ته چشمهای همه سوسو میزند. امید به زندهشدن یک نام بزرگ و دوستداشتنی آن روز زنده شد؛ اما بعدها معلوم شد این امید کورسویی بیش نبود و خیلی زود به خاموشی گرایید.
سیاهجامگان عصر آن روز خوش اردیبهشت۹۴ با داماش گیلان در مشهد مساوی کرد و همین تساوی برای صعودشان کافی بود. آنها سال قبل هم تا آستانه لیگبرتریشدن جلو آمده بودند، اما در جریان مسابقهای که میتوان آن را آخرین روز شلوغ تاریخ ورزشگاه تختی مشهد دانست!
از پیکان در پلیآف لیگ برتر باختند و بالا نیامده بودند. فرایند چهارساله سیاهجامگان از لیگ دستهدوم سرانجام در این روز با هدایت رضا مهاجری به نتیجه رسید، ولی آخر همان فصل چیزی نمانده بود کار مشکیهای جدید نیامده تمام شود. بازی آخر فصل با ملوان، سیاهجامگان برای ماندن برد میخواست و ملوان با یک تساوی هم کارش راه میافتاد؛ اما مشکیها در یکی دیگر از روزهای خوش فوتبال مشهد، بردند و ماندگار شدند و ملوان بندر انزلی سقوط کرد. شش سال بعد از آن سال، حالا ملوان در آستانه بازگشت دوباره به لیگ برتر است؛ اما سیاهجامگان آنچنان رفته که انگار هیچوقت نبوده است!
قوهای انزلی دو سال بعد از حذف در مشهد یک بار دیگر در مسیر سرنوشت سیاهجامگان قرار گرفتند. وقتی که مشکیها بعد از دو بار جستن از خط سقوط بالاخره به لیگیک افتادند و در هفته سوم مثل یک لشکر شکستخورده به انزلی رسیدند. درحالیکه انزلیچیها آماده انتقامی سخت از مشکیهای مشهدی بودند، تیم نصفهنیمه و بیصاحب! سیاهجامگان به حد نصاب لازم برای شروع بازی نرسید تا کار آنها همانجا برای همیشه تمام شود.
گل صعود به لیگ برتر را حسین یا همان فرزاد زامهران زد. یکی از استعدادهایی که در تیم سیاهجامگان شناسایی شد و پلهپله با این تیم بالا آمد. پسربچه شاندیزی همانسال یکی از گلزنان سیاهجامگان در بازی با ملوان هم بود تا غیر از گل صعود برای این تیم، گل بقا در لیگ برتر را هم بههمراه حمید علیعسگر بزند. او بعد از سقوط مشکیها راه خودش را ادامه داد و همین دو شب پیش موفق شد با نساجی قهرمان جام حذفی ایران شود. تیم محبوب مازندرانیها که چندسالی است لیگبرتری شده، زمانیکه مشکیها در لیگ برتر بودند، در دستجات پایینتر بهدنبال رؤیای صعود میگشت؛ اما حالا آنها با بازیکن شاندیزی خودشان قهرمان ایران شدهاند و اینجا نه در مشهد و نه در شاندیز، خبری از هیاهوی فوتبال نیست.
داستان سیاهجامگان مثل ابومسلم پایانی خوش نداشت. تیمی که آمده بود خاطره ابومسلم را زنده کند، خودش به خاطره سیاه و تلخ دیگری تبدیل شد؛ مثل داستان تیم پدیده که کمی زودتر از سیاهجامگان اوج گرفت و حالا کمی دیرتر از آنها به نفسنفسزدن افتاده است. چند هفته دیگر این تیم هزاررنگ هم یک خاطره سیاهوسفید دیگر خواهد شد از فوتبالی که انگار با ثبات میانه خوشی ندارد. یک دوره تاریک در انتظار فوتبال شرق ایران است و باید باز منتظر و امیدوار ماند تا شاید روزی مثل ۹اردبیهشت سال ۱۳۹۴ تکرار شود، شاید!